"));
سازندگي
يا لطيف

براي جواب دادن به اين سوال كه" چگونه خود را بسازيم؟" بايد به اين سوال پاسخ دهيم كه "چرا مي خواهيم خود را بسازيم؟" بايد هدف از ساختن مشخص باشد تا راه و روش ساختن مشخص گردد. ما بايد به يك نتيجه معقول و منطقي براي هدف از ساختن برسيم و اين درك مستلزم شناخت جايگاه و رسالت ماست. ما با هر تعريفي كه از خود و جايگاه و رسالت خود انجام مي دهيم هدفي براي ساختن را براي خود مشخص مي كنيم. براي شناخت جايگاه بايد گام ديگري برداريم و آن شناخت توانايي ها و استعدادهاست. ما بايد توانايي خود و مجموعه خود و افراد خود را بشناسيم . با اين شناخت خود و آن شناخت رسالت براي خود ما به تعريفي از يك نمونه و الگوي فرد و مجموعه مطلوب مي رسيم كه از درك تفاوت و تباين اين الگوي مطلوب و حال موجود به ضرورت حركت و خودسازي مي رسيم. به ضرورت كار و به عطش كار فرهنگي دست پيدا مي كنيم كه فرهنگ تنها ساحتي است كه با همه ساحات مرتبط است و درك هيچ ساحتي بدون درك درست از ساحت فرهنگ كه شامل اعتقادات، ارزش ها، اخلاق، انديشه و ...است ممكن نيست.

برچسب‌ها:

تا به حال 0 نفر نظر خود را گفته‌اند:

ارسال یک نظر