"));
آقایان، لطفا استکبار ستیز باشید!



پرده اول؛ 16 آذر 32
از 16 آذر 32 که شروع کنیم، می توانیم رد یک حرکت استکبارستیزانه را در حرکت های دانشجویی پیش از انقلاب و پس آن بیابیم. بگذارید واقعه را در چند جمله مرور کنیم، نیکسون (معاون رییس جمهور وقت آمریکا) به دعوت شاه به ایران می آید، قرار می شود که دانشگاه تهران به پاس خدمات بشر دوستانه نیکسون به وی دکتری افتخاری حقوق اعطا کند، دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به این گستاخی عمال شاه و نیز جنایت های آمریکا بر علیه وی در شرف برگزاری تظاهراتی هستند، روز 16 آذر ماه، 3 تن از دانشجویان به یمن ورود(!) رییس جمهور آمریکا توسط نیروهای نظامی شاهنشاهی در دانشگاه تهران در خون خود می غلطند. 16 آذر به نماد مبارزه با امپریالیسم آمریکا و استکبار تبدیل می شود. رسانه ها هیچ انعکاسی از این اتفاق نداشتند. رسانه های آمریکا و انگلیس از این موضوع به سادگی گذشتند. نه روزنامه ی آمریکایی و نه رادیوی انگلیسی هیچ کدام از واقعه دهشتناک 16 آذر 32 سخنی به میان نیاوردند.

پرده دوم؛ 16 آذر 88
تقویم 16 آذر 88 را نشان می دهد. دانشگاه تهران دست به گریبان فتنه خواص بی بصیرت است. پیاده نظام دانشجویی فتنه نیز می خواهد کاری کند چرا که زمزمه خاموشی فتنه در جامعه پیچیده است. دانشحویان جمع می شوند. آنها شعار می دهند: «دانشجوی زندانی آزاد باید گردد»، «غزه و لبنان کمن، رفتن سراغ یمن»... مجید توکلی برای دانشجویان سخنرانی می کند و آنها را تهییج به ادامه کارشان می کند. ساعتی نمی گذرد که بالغ بر چندین هزار نفر دانشجو در مقابل این دانشجویان استکبار ستیز مدافع آزادی (!) تجمع می کنند. شعارشان را با شعار ، کلامشان را با کلام، دشنامشان را با احترام و سنگ پرانی شان را با اشک پاسخ می دهند. اما به مصداق ضرب المثل «نرود میخ آهنین بر سنگ»، دانشجویان استکبار ستیز (!) دست از فتنه انگیزی شان نمی کشند. در انتها نیز تصویر بزرگترین استکبار ستیز تاریخ معاصر، حضرت روح ا... را به آتش می کشند تا اعمال استکبارستیزانه شان کامل شود!

پرده سوم؛ و اما استکبار...
روزنامه ها، رادیوها و رسانه های غربی که در برابر حرکت ضد استکباری 16 آذر چیزی نگفتند، برای حرکت استکبارستیزانه دانشجویان سبز(!!) چه نوشتند. مروری کنیم:
روزنامه آمریکایی «واشینگتن پست» در گزارش مفصلی به شرح درگیری‌های روز دانشجو در ایران پرداخت و در ادامه به نقل از سایت‌های ضد انقلاب در ایران آورد که تظاهرات‌های دیگری هم قرار است در جریان مراسم عزاداری برای امام سوم شیعیان در ماه محرم برگزار شود.
روزنامه کریستین ساینس مانیتور چاپ آمریکا ضمن اشاره به ادامهی اعتراضات می‌نویسد: «شاهدان عینی در دانشگاه تهران می‌گویند خشونتِ پلیسِ ضدشورش مجهز به گاز اشک آور و باتومهای برقی و پشتیبانی لباس شخصی‌ها نتوانست مانع تظاهراتِ دانشجویانی شود که شعار مرگ بر دیکتاتور می‌دادند.»
روزنامه لس آنجلس تایمز:« حاکمیت، همه تدابیر سرکوبگرانه را اتخاذ کرد: از قطع اینترنت و تلفن همراه گرفته تا بستن مترو در روز دانشجو و بازداشت دهها فعال دانشجویی و تهدیدات شدید فرمانده نیروی انتظامی مبنی بر مقابله با هرگونه تظاهرات، اما همه اینها ترسی در دل دانشجویان معترض راه نداد و آنان روانه صفوف اعتراضات شدند.»
و اما سران استکبار چه گفتند:
ایان کلی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، گفت که «مقابلهی خشونت‌آمیز با مردمی که اعتراض خود را با مسالمت بیان کرده‌اند، نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی به اصول مندرج در قانون اساسی کشور خود اعتنایی ندارد.»
دیوید میلی‌بند، وزیر خارجه بریتانیا، با ابراز تاسف از سرکوب اعتراضات دانشجویان و مردم توسط نیروهای دولتی گفت: «آزادی بیان و آزادی اعتراض سیاسی از ارزش‌های اساسی است که همه کشورها باید رعایت کنند. ما از مقامات ایرانی می‌خواهیم که به حقوق شهروندان خود احترام بگذارند و با آنها خشونت نکنند.»
یاللعجب! چه اتفاقی افتاده؟! معنای استکبار عوض شده؟! آمریکا و انگلیس دیگر استکباری و ظالم نیستند؟! توبه کرده اند؟! دیگر مردم دنیا را به بهانه های مختلف نمی کشند؟! شکنجه گاه گوانتانامو و ابوغریب و پادگانهای متجاوز در ژاپن و لیبی و هاییتی و سودان و لبنان و قطر و پاکستان و عراق و... تعطیل شده اند؟! آنها برای کشور ما دلسوز شده اند و دوست دارند ما ایرانی آباد و آزاد داشته باشیم؟!
یا نه! ماهیت برخی حرکت های دانشجویی عوض شده است! دیگر استکبار ستیزی در کار نیست! حال من آزادی می خواهم! رای من کو! حتی اگر کل عالم جمع شوند و آنهایی که خود این تخم لق را در دهان برخی کاشتند بگویند تقلبی در کار نبوده، خرتان کردیم، باز هم می گویم رای من کو! چون اصلا رای ام را نمی خواهم! رای و انتخابات و ... همه بهانه بود! بهانه برای اینکه باطبی برود بورس تحصیلی از آمریکا بگیرد! حقیقت جو استاد دانشگاه در آمریکا شود! سروش مشاور دانشگاه های انگلیس در امور فلسفی بشود! مخملباف جایزه خر طلایی روسیه راببرد! رهنورد بشود بزرگترین متفکر زن جهان خلقت از ابتدا تا کنون! لوس آنجلس تایمز برای من بنوسید دوستت دارم دانشجو، بوس!
بله، ماهیت عوض شده است. عده ای از دانشجویان آمریکایی اند چه به بخواهیم چه نخواهیم! آنها نان می خواهند نه آرمان! ویزا می خواهند، شورتک می خواهند، می خواهند لباس زنان را برتن کنند(آنگونه که باطبی و توکلی و... کردند)، رقص می خواهند، به آنها چه که خون مردم را می ریزند، اصلا به آنها چه که آمریکا و انگلیس چه بر سر اجدادمان آوردند و بر سر ما چه می خواهند بیاورند!
اما خوشبختانه این عده قلیلند، نه! اقلند! هیچ در برابر همه! می گویند بی شماریم، یک نفر چه خوب می گفت بهشان که: غلط کردید بی شمارید! چند بار اعلام تحصن کردید، چند بار اعلام تجمع کردید! چه شد؟ چند نفر آمدند؟ می گویند اگر حکومت آزادمان بگذارد همه با ما هستند! اما نمی دانند که این همان ادعای تمام شکست خوردگان تاریخ است. جو غالب دانشگاه هنوز در دست دانشجویانی است که غیرت در خونشان می جوشد، سودای نان و شهوت به روزمرگی شان نینداخته و لذت دیدنی های آمریکایی و غربی کورشان نکرده و به اضل من الانعام سوقشان نداده! دانشگاه هنوز زنده است برای ایفای نقش تاریخی خودش که کور کردن چشم جاهلان است! که نشاندن استکبار بر سر جای خودش است! دانشگاه هنوز پر است از شریعت رضوی ها، قند چی ها و بزرگ نیاها! دانشجوی ایرانی اگر ببیند که رادیوفردا و بی بی سی و برایش دست می زنند، می فهمد که یک جای کارش غلط است. او قلم به دست گرفته که آن را در چشم این مزدوران بکند و وای به آن روزی که نتانیاهوی جنایتکار اعلام کند از دانشجویان ایرانی حمایت می کنیم، وای بر ما اگر بگذاریم چنین روزی برسد!

پی نوشت
1- این مقاله را برای یکی از نشریات دانشجویی نوشته بودم، اما از ترس عدم انتشار که مدتهاست گریبانگیر نوشته هایم شده، اینجا هم انتشارش می دهم
2-از غیبت طولانی عذرخواهی می کنم، امید که با نظرتاتتون دلگرممون کنید!
تا به حال 6 نفر نظر خود را گفته‌اند:
Anonymous محسن گفت...
سلام
از این‌که نوشتی ممنون. قلم‌ات مستمر باد و البت با نظم و نسق و شیوهٔ به‌تر و نه با بیان بیانه‌ای.

Anonymous ف.س گفت...
بابت نظر شما ممنون! لحن بیانیه ای نبود به نظرم! آخرش یه کم احساسی شد، چه کنم دیگه، بعضی اوقات دل انسان زیاد به درد می یاد!
یا علی

Anonymous کاظمی گفت...
سلام. خوبی؟
همه ی متنت یه طرف «...دشنامشان را با احترام و سنگ پرانی شان را با اشک پاسخ می دهند» هم همون طرف. عزیز دل برادر. اینجا غیر از خودمون غریب مریب نمیاد. خیلی لازم نیست اشک تمساح بریزی. اشکاتو بذار برای غرفه ی هابیلیان و امثالهم. اینجا خودمونی بنویسی کفایت میکنه

Anonymous ف.س گفت...
اشک تمساح البته نبود کاظمی جان! همانطور که گفتم این متن برای یه نشریه دانشجویی نوشته شده بود! البته باور کن هر ازگاهی اشک هم ریختیم بابت ضلالت قوم یاد شده! موید باشید!

Anonymous کاظمی گفت...
سلام. می دونم اخوی. ما هم گه گاهی اشک ریختیم. حواسم به نکته ای که گفتی (اینکه برای یک نشریه...) نبود.
منظورم هم از آن حرف خدای نکرده توهین نبود. تو که مارا می شناسی برادر
دعا بفرمایید لطفاً

Anonymous ف.س گفت...
اختیار دارید کاظمی جان! شما هر چی بگید منت گذاشتید بر سر ما! بسیار ارادت داریم!

ارسال یک نظر