"));
رسم زندگی!
هی ...!

کجا داری می ری ! بسه دیگه ! حوصله ام رو سر بردی ! این قدر هی این مسیر رو رفتی و برگشتی ! بسه دیگه بابا ! یه لحظه وایسا ! باهات صحبت دارم . ببین یه سوالی اُزت دارم، تو چرا هی این مسیر رو می ری و برمی گردی؟! اصلاٌ چرا خسته نمی شی؟! بابااصلاٌ واسه چی اینقدر کار می کنی؟!

باز که راه افتادی ! یه لحظه صبر کن ببینم ! چرا حرف نمی زنی؟! خدا بِهت زبون نداده ! یعنی اگه زبون داشتی جواب منو می دادی ! بابا فلاسَفش تو این سوالا موندن!

عقل که داری؟ اون هم نداری؟! ای بابا! بدبخت ! دلم واست سوخت!

حالا چرا زل زدی، ببین! سوال های قبلی ام رو که جواب ندادی، لااقل جواب این سوالمو بده ! سوال اصلی اینه که علت اینکه موجوداتی مثل تو یا حتی من رو زمین هستن و زندگی می کنن چیه ؟

جا خوردی؟!

عیب نداره! یه مقدار فکر کن، بعد جوابمو بده!

حالا تو این مدت که تو فکر می کنی ، من چند کلمه حرف دارم. تو یه کتاب می خوندم توی این نظام هستی، وجود هر چیزی حکمتی داره ! یعنی اگر هست باید باشه و اگر نباشه ، هستی ناقص می مونه! حالا بگذریم که نویسنده ی اون کتاب خُل بود یا دیوونه ! اما اگر واقعاَ اینطوری باشه... یعنی وجود من یا تو اینقدر برای هستی مهمه ؟! یعنی اگر ما نباشیم هستی ناقص می مونه؟! فکر کن ! چقدر مهم!!

اِ اِ اِ ! باز که راه افتادی!

بیا ببینم! دیگه عصبانیم کردی، حالا می خوام یه چیزی رو امتحان کنم!

اگر تور رو بکشم یا حتی خودمو ... نه نه ! دلشو ندارم خودمو بکشم ! ولی تور رو! توی احمق که نه حرف می زنی ، نه عقل داری و نه فلسفه ی خلقتت معلومه.... اگر تو بمیری، طبق حرف های اون کتاب، دنیا باید کُن فیکون بشه!

ترسیدی؟!

مرگ که ترس نداره، یه لحظه ست! نفس می کشیدی حالا نمی کشی !

حالا چطور بکشمت؟! آخه می دونی ، من تا الان هیچ کس رو نکشتم. ولش کن ! فهمیدم! اِ ... کجا رفتی... صبر کن. آ... آها ! لِه شد! مورچه ی احمق ! کلی سر کارم گذاشت! نظام هستی هم به هم نریخت .... پاشیم بریم دنبال کارمون!

بعد التحریر

هم اکنون که این نوشتار را ارسال می کنم مصادف است با شب سیزدهم رجب المرجب سال 1429، شب ولادت با سعادت فخر انسان ها، مولای متقیان ، امیر مومنان ، شیر بیشه ی حق، مدافع عدالت، وصی رسول، امام همام، اب الحسنین و همسر فاطمه، علی (ع).

این عید را به همه ی خوانندگان و گردانندگان کهف تبریک می گویم. یا علی !

برچسب‌ها:

تا به حال 2 نفر نظر خود را گفته‌اند:
Anonymous ناشناس گفت...
ای دل غافل
جناب ف. س لطفا برو هشتی و ببین آقایون نویسنده چه جوری رسم زندگی فراموششون شده. حرف ما رو که قبول ندارن. شاید از شما قصه رسم زندگی بشنون. به خودشون بیان. نمی دونم
یا علی مددی

Anonymous ناشناس گفت...
سلاااااام یه وقت مطلب ننویسین که مردم فکر میکنن کهفیا از خواب پا شدن!!!
بابا صد رحمت به اصحاب کهف واقعی!روسفیدشون کردین!
اینهمه موضوع، شما 3 نفر هم که دست به قلمتون خوبه. بنویسین.
هر روز سر می زنم ولی می بینم همچنان سکوت و شاید خواب. شایدم نوک مداد وبلاگ کهف شکسته و مداد تراش ندارین. خودکار بدم خدمتتون؟
یا علی مددی

ارسال یک نظر