"));
تغییر
4 تنوع فرهنگی و قومیت
این جنبه را نیز می توان به نوعی در مبحث ساختار نا متقارن مورد بررسی قرار داد که در این صورت باید به ساختار نامتقارن فرهنگی جمعیت اشاره نمود. بر خلاف نگاه حاکم بر برخی دوره های حاکمیتی در ایران که وجود تنوع قومیتی و فرهنگی را زمینه ناآرامی و به نوعی مخل ثبات می پنداشتند- همانند عملکرد رضاخان در تخته قاپو کردن عشایر و نیز برخی تفکرات حتی در دوره های بعد از انقلاب- بایستی پذیرفت که وجود چنین تنوع گاه بی نظیر فرهنگی در کشور -اگر با دید صحیح و باز با آن برخورد شود- می تواند منشا اثرات مهم و بی بدیلی در پیشرفت فرهنگی و حتی ثبات سیاسی گردد.
5 حضور کاریزماتیک رهبر
قطعا یکی از مولفه های پیروزی انقلاب حضور رهبری با نقش بی بدیل کاریزماتیک است. این نقش و حضور علاوه بر این که عامل پیروزی انقلاب بود پس از پیروزی نیز عامل قوام انقلاب و اتحاد نیروهای درون انقلاب بوده است. در حال حاضر نیز حضور رهبری به عنوان کاریزمای انقلاب- هر چند با تفاوت هایی- نقش مهم و تاثیرگذاری است. این نقش را می توان در بسیج مردمی، انتخاب گفتمان، تعیین اولویت ها و ... جست و جو کرد.
6 تفکیک نسبی قوا و حاکیت گفتمان پیروی از قانون
تفکیک قوا به معنای مجزا بودن قوای قانون گزاری و نظارت، اجرا و قضا از یکدیگر که به سلامت ساختار و برقراری بهتر قانون و عدالت کمک می نماید می باشد. واژه نسبی از آن رو به کار برده شده که به دلایل مختلف از جمله دلایل فرهنگی همچون اقتدارگرایی و تمامیت خواهی و ...و یا دلایل ساختاری از قبیل نامشخص بودن محدوده تنفذ قوا و سازمان ها همچنین وجود ساختارهای گاه موازی و یا لااقل دارای هم پوشانی، این تفکیک را مخدوش می نماید.
در مورد حاکمیت گفتمان پیروی از قانون نیز بایستی اشاره کرد که حاکمیت این گفتمان اساسا به معنای حاکمیت مطلق قانون نبوده و نیست. تفاوت این دو مقوله در این نکته قابل بیان است که حاکمیت گفتمان به معنای باور و انتظار عمومی از ساختار در جهت پیروی از قانون و مقررات است، حال آن که این معنا برای تبدیل به یک واقعیت غیر قابل خدشه نیاز به ابزارهای نظارتی روزآمد و کارا، ایجاد اراده قوی در مردم و حاکمان، ایجاد فرهنگ ارزشی قانون مداری و بسیاری از مولفه های دیگر است.
7 روحیه انقلابی و باور امکان ایجاد تغییر
بر خلاف تصور غلط رایج روحیه انقلابی لزوما و صرفا به معنای خروج از قواعد و ساختارها و ساختار شکنی به معنای مرسوم نیست، بلکه روحیه انقلابی علاوه بر آن که برای ساختارها ارزش ذاتی قائل نیست و تمامی آن ها را در جهت احیای آرمان ها به کار می برد، در مواقع لزوم از ساختارشکنی و ایجاد ساختار جدید در جهت تحقق بهتر آرمان ها و احقاق حق ابایی ندارد. به معنای دیگر روحیه انقلابی به معنای اصالت آرمان در برابر اصالت ساختار است و در درون خود ساختار شکنی و ساختار سازی را توامان داراست.
یکی دیگر از نقاط قوت نظام جمهوری اسلامی باور امکان ایجاد تغییر است. البته این باور امکان ایجاد تغییر گاه تا جایی توسعه پیدا می کند که گاهی باور امکان ایجاد تغییرات در اساس حکومت از طریق ابزارهای درون حاکمیتی یا همان اپوزیسیون داخل نظام نیز مجال رشد می یابد. به هر جهت این نکته را که همواره درون نظام و توده مردم این باور امکان ایجاد تغییر وجود دارد، می توان یکی از نقاط قوت نظام دانست که نشانه ها و نمودهای بسیاری دارد.
8 حضور قابل توجه رسانه ها و وجود فضای نسبتا آزاد نقد
رسانه ها به عنوان یکی از ملزومات زیست کنونی بشر نقش های متفاوت و مهمی را بازی می کنند که از آن جمله می توان به اطلاع رسانی، نقد حاکمان، آموزش مخاطبان، باورسازی، ایجاد فرهنگ دلخواه خود و ... اشاره کرد. بی شک حضور رسانه ها به عنوان یک ابزار که فاقد ارزش ذاتی است می تواند بسته به نوع استفاده از آن مفید یا مضر باشد؛ هر چند امروزه حتی تصور زیست بدون رسانه چندان ممکن به نظر نمی رسد. در جامعه کنونی ایران نیز رسانه ها در همه اشکال آن از بدوی ترین شکل تا پیشرفته ترین آن وجود دارند و این حضور از لحاظ کمیت قابل قبول است اما از لحاظ کیفیت حضور رسانه در زیست جامعه بایستی تامل بیشتری نمود.
در مورد فضای نقد بایستی به این نکته اشاره نمود که همانند برخی بندهای قبل، علی رغم وجود بستر قانونی لازم برای ایجاد فضای آزاد اندیشی و نقد- هر چند خلاهای اساسی نیز در این زمینه مشهود و واضح است- آن چه بیش از هر چیز از به وجود آمدن این فضا جلوگیری می کند برخی تصورات غلط از جمله نگاه امنیتی به مقوله نقد، عدم التزام منتقدین به چهار چوب های نقد درست و .. است. به عبارت دیگر در این حوزه هم بیشتر دچار مشکلات قرهنگی و نگاهی هستیم.
نکته دیگر در این مورد تا حدودی نقد ناپذیری سیستم است، به این معنا که سیستم دارای ساز و کار و ساختاری که بتواند نقادی را در سیستم سامان دهی نموده و آن را متنفذ گرداند نیست.
9 جمعیت جوان
وجود جمعیت جوان در کشور که بیش از نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهد می تواند به عنوان یک نقطه قوت طلایی در مدیریت ساختار به حساب آید که البته گه گاه با عدم مدیریت صحیح این پتانسیل و نیز عدم درک و احترام به این قشر دچار افراط و تفریط های زیادی بوده ایم.

تذکر چند نکته:

• همان گونه که از متن بر می آید در این مجال منظر فرهنگی و اجتماعی جامعه مد نظر بوده و مورد مداقه قرار گرفته است. بی شک برای تحلیل کامل و دقیق جامعه به تحلیل هایی در زمینه های دیگر نیز احتیاج است. در همین منظر نیز این مجال تنها فرصتی است برای شروع تفکر در این زمینه و تحلیل ساختارمند اجتماع و شاید "جستار " نامیدن این نوشته ها به صواب نزدیک تر باشد.
• بسیاری از نقاط قوتی که در این جا ذکر شده، در صورت عدم درک درست از جایگاه و موقعیت متناسب با آن می تواند به نقطه ضعف و حتی تهدید بدل شود که در صورت ضرورت در نقاط دیگر بحث اشاره خواهد گردید.
• در مورد ساختارهای نامتقارن توجه به این امر لازم است که این ساختارها قابل تبدیل به یکدیگر نیستند. به عبارت دیگر تبدیل یک ساختار انقلابی به ساختار سیستمی و بوروکراتیک تنها باعث از بین رفتن اقتضای وجود چنین ساختار منقلبی است. به عنوان مثال می توان به تجربه تلخ "جهاد سازندگی" اشاره کرد.
• در مورد بیشتر پتانسیل های فرهنگی اعم از پتانسیل های قومی، تنوع فرهنگی، تنوع جمعیتی و .. بایستی به این نکته دقت کرد که سه عامل"عدالت"،"احترام" و "آزادی"به عنوان عوامل اصلی در مدیریت فرهنگی جامعه ای با چنین تکثر و تنوعی باید مورد توجه قرار گیرند.

برچسب‌ها:

تغییر
2. تحلیل شرایط

برای تحلیل شرایط موجود باید به چهار عامل نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدها اشاره نمود. در این میان نقاط قوت و نقاط ضعف بیشتر به عوامل درونی اشاره دارند و تهدیدها و فرصت ها به عوامل بیرونی و محیطی.

نقاط قوت:

از نقاط قوت نظام جمهوری اسلامی می توان به صورت اجمال به نکات زیر اشاره کرد:
1 نرم افزار جامع و کامل و هماهنگی آن با هویت تاریخی ایرانیان
اساسا منظور از نرم افزار تمامیت آن چیزی است که بر فضای اجتماعی حاکم است، اعم از ایدئولوژی، ساختار ارزشی و ... منظور از جامع بودن این است که نرم افزار حاکم بر ساختار حاکمیت، مورد اتفاق اکثریت قاطع توده تحت حاکمیت است. به عبارت دیگر با وجود اختلاف نظرهایی در برداشت، در کلیت، چندان اختلاف نظر وجود ندارد. بنابراین نرم افزار حاکم یکی از منابع مشروعیت ساختار قدرت می باشد. از سوی دیگر این نرم افزار با هویت تاریخی ایرانیان که مبتنی بر ظلم ستیزی، یگانه پرستی و انتصاب حاکمیت به خداوند است هم آهنگی و هم خوانی دارد.
2 حضور و پشتیبانی مردم
در مورد حضور مردم آن چه مهم تر از حضور فیزیکی توده است حضور ذهنی و فکری مردم در عرصه های مختلف حاکمیتی است. به عبارت دیگر به عنوان یک پارامتر مهم می توان به اهمیت دادن و یا بی تفاوتی مردم نسبت به سرنوشت خود و یا اتفاقات رخ داده در عرصه اجتماعی نگریست. حضور در انتخابات، عکس العمل در خصوص وقایع مختلف از قبیل تخلفات اداری، آسیب های اجتماعی، اتفاقات مختلف سیاسی،فرهنگی و اجتماعی و... پارامترهای مهمی هستند که گاه مورد غفلت قرار می گیرند.
3 ساختار نا متقارن
ساختار نامتقارن در این جا به این معنا است که این ساختار ها همگون و دارای موضوع و اهداف یکسان نیستند و علاوه بر این از تفکر یکسانی در سازمان دهی ، برنامه ریزی و... برخوردار نیستند.
3.1 ساختار نا متقارن نهادهای آموزشی
به صورت بسیار واضح دوگانه بودن نظام آموزشی رایج در کشور- حوزه و دانشگاه- و به تبع آن دوگانگی در سیستم مدیریت، موضوع، سیستم آموزش و روش شناسی و پاره ای مسائل دیگر ساختار نامتقارنی را در این عرصه ایجاد نموده است. این ساختار دوگانه علاوه بر این که می تواند ذائقه های مختلف را پذیرش نموده و تحت پوشش قرار دهد، یکی از ملزومات ساختار سیاسی متفاوت ایران است. توجه به این نکته در این جا ضروری می نماید که ساختار سیاسی ایران بر پایه نوعی سیاست دینی و ار آن مهم تر بر اساس تعبیری سیاسی از دین استوار شده و از این رو برای درک حقایق و ملزومات اداره دینی حکومت، وجود سیستمی مخصوص تفقه در این امر ضروری است. علاوه بر همه آن چه گفته شد این دو ساختار با تنوع مجزا کننده خود این امکان را دارند که هر کدام در فضایی تنفس و زیست کنند که دیگری با توجه به ساختار و روش شناسی خود قادر به درک یا لااقل درک تام آن نیست. از سوی دیگر این تنوع ساختار در مقابله با تهدیدات نیز کارایی بیشتری از خود نشان می دهد.
نکته دیگری که در این موضوع می توان به آن اشاره کرد تفاوت در نوع مدیریت این دوسیستم آموزشی است. در ساختار حوزه با تمهیداتی که از قرون متمادی اندیشیده شده ساختار مالی کاملا مستقل از حکومت ایجاد شده است. در حقیقت حوزه ها را می توان بزرگ ترین ، قدیمی ترین و اثرگذارترین سازمان های مردم نهاد نامید در حالی که دانش گاه ها عموما وابسته به سیستم حاکمیت بوده و هستند.
3.2 ساختار نا متقارن نهادهای فرهنگی
در مورد ساختار نا متقارن نهادهای فرهنگی نیز می توان به ساختارهای دولتی فرهنگی که بیشتر نقش سیاست گزاری و نظارت دارند در برابر ساختارهای مردمی همانند مساجد و کانون ها و تشکل ها اشاره کرد. از سوی دیگر ساختارهایی با نقش انقلابی – فارغ از عملکرد کنونی آنان- مانند حوزه هنری و ... که نقش نشر و بسط آرمان های انقلابی در ایران و جهان را در سر دارند نیز در این ساختار نا متقارن قابل بحث است.

در بحث ساختار نامتقارن می توان به نمونه هایی از جمله نامتقارن بودن ساختار نهاد های حکومتی و همچنین نظامی نیز اشاره نمود که فرصت مفصل تری را برای بحث می طلبد. وجود این ساختارهای نا متقارن علی رغم همه محاسن ذکر شده، مستلزم تلاش در جهت وحدت رویه و هم افزایی متقابل می باشد.

برچسب‌ها:

تغییر
1. مشروعیت و تغییر

یا لطیف

به جای مقدمه:
خوب می دانم که نزدیک به انتخابات از این حرف ها زدن مساوی است با برداشت های سیاسی و جبهه گیری های گاه ناعادلانه و حتی تقدیس و تکفیرهای نابخردانه. اما آن چه مرا مجاب می دارد تا بنویسم امید تاثیری است که از نوشتن دارم، چه این که اکنون که فضای انتخابات گرم می شود طرف داران هر کدام از نام زدها قاعدتا به دنبال بحث و تبادل نظر و ارائه راه کار و شعار برای رای آوری نام زد خود هستند و از این رهگذر می توان امیدی به تاثیر این حرف ها - ولو به قدر لحظه ای تامل- داشت. این حرف ها به معنای نفی و اثبات هیچ کدام از نام زدها و جریانات سیاسی نیست؛ چه کهف هیچ گاه به دنبال سیاست و منازعه سیاسی نبوده و نخواهد بود انشاءالله.

ساختار قدرت به مجموعه نهاد ها و ساختار ها و پیکر بندی موجود در عرصه حکومت و اعمال حاکمیت اطلاق می شود که غالبا دارای گونه ای مشروعیت در جهت اعمال قدرت و حاکمیت باشد. هر حکومت و ساختار قدرتی لاجرم باید بتواند مشروعیت خود را -فارغ از نوع مشروعیت- همواره حفظ و حتی الامکان قوت بخشد، تنها در این صورت است که نظام حاکمیتی می تواند به دوام و بقای خود امیدوار بماند.
این حفظ مشروعیت نظام حاکم، مستلزم شناخت دقیق حاکمان از منابع مشروعیت و جامعه مورد نظر و همچنین عملکرد صحیح و منعطف آنان برای ایجاد تغییرات لازم در جهت حفظ و افزایش مشروعیت ساختار قدرت است. این نکته از آنجا اهمیت دوچندان می یابد که نه تنها عوامل داخلی بر مشروعیت نظام و ساختار سیاسی موثرند بلکه عوامل خارجی از قبیل دشمنی های مستقیم و غیر مستقیم دشمنان و تهاجم نرم و فرهنگی آنان نیز در این میان نقش موثر و گاه بی بدیلی ایفا می نماید.
بنا بر آن چه گفته شد، یکی از مهم ترین و اساسی ترین نیازهای هر ساختار حکومت در جهت بقای خود، رصد دقیق ابعاد تحولات اجتماعی و نرم افزاری جامعه، برنامه ریزی دقیق و مهندسی حساب شده ارکان حاکمیت در جهت حفظ مشروعیت است. این تلاش می تواند گاه بسیار سطحی و روبنایی مانند تغییر افراد و رویکرد و گاه بسیار اساسی و زیر بنایی مانند تغییر ساخت سیاسی و حتی تغییر قانون اساسی باشد.
از دیگر سو باید به این نکته توجه داشت که هر نظام سیاسی در طول زمان بایستی در مسیر رشد وبالندگی قدم برداشته و علاوه بر رفع مشکلات و ضعف ها در جهت افزایش ظرفیت ها و اصلاح ساختارها گام بردارد تا بتواند در مسیر تعالی و کمال پیشرفت نماید.
نوع تغییر و تحولات در عرصه حاکمیت و ساختار سیاسی به عوامل مختلف و متعددی بستگی دارد که از آن جمله می توان به جهان بینی و ایدئولوژی حاکم بر جامعه و ساختار حاکمیت، شکل و نوع ساختار سیاسی، ساختار ارزشی جامعه، و حتی ساختار جمعیتی جامعه اشاره کرد. به عنوان مثال در یک جامعه جوان تغییرات متفاوتی از یک جامعه مسن، مطلوب خواهد بود.
بدون شک ایران نیز از قواعد پیش گفته مستثنا نیست و - اگر باور داشته باشیم که انقلاب ایران و نظام جمهوری اسلامی نمونه نوین و جدیدی در ساختار سیاسی حکومت هاست- بایستی قبول کنیم که این نظام نوپا بیش از باقی ساختارها قابلیت و نیاز به بازبینی و اصلاح و افزایش ظرفیت دارد تا به بلوغ و تکامل سیاسی برسد.
تغییرات لازم در جامعه ایران باید پیش از هر چیز، همخوان با روح انقلاب اسلامی و ساختار ارزشی حاکم بر آن بوده به علاوه بایستی مطابقت و هم خوانی لازم را با شرایط کنونی جامعه - علی الخصوص هرم سنی جوان جامعه- داشته باشد. مضاف بر همه این بایدها؛ تغییر بایستی در جهت افزایش ظرفیت نظام سیاسی و بهبود عملکرد آن باشد.
اما پیش از هر سوالی بایستی به این سوال پاسخ داد که آیا در شرایط کنونی نیاز به تغییر چه در افراد و رویکردها و چه در ساختار و قوانین دیده می شود یا نه؟اگر احساس نیاز به تغییر هست، این تغییر بایستی در چه حدی انجام گیرد؟و از همه مهم تر این که این تغییر چرا باید انجام گیرد؟

برچسب‌ها: