آقای محترم!
اولا سلام،
ثانیا حال و حوصلهی نوشتن نداری چرا زمین و زمان رو مقصر می کنی؟
تایپ کردن که برای حضرت اجل سخت نبود؟ پس چرا به تته پته افتادی؟
حالا اشکال نداره، خدا رو شکر این ناکجا آباد (همان فضای مجازی) انقدر مطلب جوراجور رو تو خودش جا داده که زحمت خیلی از دلمشغولیهای وبلاگ نگاران رو کم کرده.
تو هم یکی مثل بقیه! مگه بلد نیستی؟
بابا ctrl+c بعدش هم ctrl+v و تمام!
سخت بود؟ مگه بقیه همین کارو نمیکنن؟ تو هم الکی سخت نگیر، کی میفهمه؟ خودتو راحت کن و هر مطلبی میخوای بذاری یه جستجوی کوچولو با گوگل یا یاهو یا
هر ننه قمر دیگه ای بکن تا هزاران مقاله و وبنوشت و دل نوشت و صد جور از این مزخرفات دیگه رو در عرض چند ثانیه تحویلت بده.
الکی خودتو خسته می کنی. نگا کن وبلاگای حضرات مدعی تجدد و روشنفکری رو! یه مطلب در مورد حقوق پامال شدهی نسوان یا اشتباهات سیاست خارجی دولت کشور فلان و حرکات نمایشی و پوپولیستی جناب بهمان یا چه میدونم گرون شدن قیمت کشک فلهای در پستوی مغازهی حاج کیومرث بقال و کرور کرور دیگه از جفنگیات رو عینا –حتی بعضا بدون تغییر فونت و حتیتر کلمات بولد شدهی متن- در nتا وبلاگ و وبسایت و پایگاه خبری و کوفت و زهر مار دیگه می شه پیدا کرد!
حتی بعضی موقع ها به خودشون زحمت نمیدن که اشکالات تایپی و نقص فونتها رو- که به صورت مربع ظاهر میشه – درست کنن!
بابا تو خیلی خوشخیالی! فک کردی برای یه مطلبی که چند روز وقتتو میگیره و از کارو زندگی میندازدت و مجبوری براش کلی کتاب و مقاله بخونی و نظر این و اون و بپرسی و تازه اگر تایید شد بیوفتی به نوشتن و تایپش کسی تره خورد میکنه؟ به قول شیرازیا «برو آموووو!» . کجای کاری داداش؟ الان دیگه کسی به فکر این نیست که کدام نوشته بیشتر روش کار شده یا کدوم یکی پخته تر و بهتر نوشته شده. اصلا بذار دستور تهیه یه مطلب وزین، پر مخاطب و خدا پسندانه(!) رو بهت یاد بدم؛
مواد لازم:
-نویسندهی بیوجدان......یک عدد یا بیشتر (ترجیحا بد نام)
-اخبار کذب و تحریف شده......هر چه بیشتر بهتر
-دروغ......یک مشت ( بستگی به اندازه ی مشتت داره)
-بزرگنمایی......x 100یا بیشتر
-پخاش( همون پخش کننده)......20 ،30 تا وبلاگ و سایت خودی!
-وابستگی.........انقدر ( تصویریه)
-ادویه (فحش، تهمت،و دیگر افزودنی های غیر مجاز نوشتاری!)...... به میزان کافی
-و البته هر جور مادهی غیر متعارف و حتی نامشروع دیگهای که بتونه درصد رذالت رو بالاتر ببره!
طرز تهیه:
ابتدا اخبار مذکور را در یک غالب از پیش آماده شده (ترجیحا با امکانات فارسی) میریزیم، سپس دروغها رو بهش اضافه می کنیم. به مقدار مورد نیاز ادویهجات بهش میزنیم (انقدر که حال خودمون هم بهم بخوره)، بعد این مواد رو از صافی وابستگی عبور میدیم نا ناخالصی هاش گرفته بشه، حالا اون رو به نویسندهی بیوجدان و حتی اگر شد بی پدر و مادر! میدیم تا مرتبش کنه.
خوب! دیگه داریم به مراحل انتهایی کار نزدیک میشیم، مخلوط بدست اومده رو تو تنور بزرگنمایی به مدت دلخواه و با درجهی دلخواهتر قرار میدیم. در اخر هم دسترجمون رو در اختیار اون دوستان عزیز و وفادار ذکر شدهی پخاش می ذاریم تا «همه از بهاری سبز و خرم بهره مند گردند».
دیدی بیچاره! دیدی چقدر راحت بود؟ همهی مواد اولیشم در داخل تولید میشه، خیلی هم راحت میشه پیداشون کرد. حالا بازم برو جون بکن راپورت درکن، خودتو بکش شعر از خودت ول کن، تیکه تیکه شو مقاله بنویس، پا ...
تا دهن مبارکم بیشتر از این باز نشده تمومش کنم،
خدا مارو هدایت کنه.
برچسبها: دلنوشت